ثبت شده درتاریخ چهار شنبه 25 دی 1392 به شماره سریال 288278 درسایت شعرنو
سایتهای :شعر2 -فیس بوک
باتشکرفراوان ازاساتیدوسروران گرامم درسایت شعر نوکه با کامنتها وتماسهای مکررجویای حال بنده میباشند
خسته هستم ای طبیب !
این بغض بارانی نمیبارد چرا؟!
گرنمیدانی چه باشد این پریشان موجها ی حنجره
میشکافی جسم بی روحم چرا ؟!
قلب من بیمارباشد ای طبیب ، نی جان من !
خون چرکین گشته بطن سینه ام
دیگر چه درمان میکنی؟!!
غم چرا زانوزده بردیده ام ؟!
جمع کن این تیغ بی رحمت که بشکافددلم
تا بجویم من علاج راه خود
میروم تاطی کنم این پهن دشت دردها
اما ، تاکجا بی همسفر... !!؟
تابیابم مرهمی بردردخود
کیست داندمعنی تنهائی ام؟
شعرهایم راکجا پنهان کنم ؟
تااگربازآمدم دربوم نقاشی کنم
محومیگرددپس ازمن این قلم !!
برگ برگ دفترم همراه من پرپر شود !
لیک بااین درد ناهنگام خود
میروم اما نمیدانم وداع آخر است ؟؟؟
یادوباره بازآیم درد را رسواکنم ؟
خط خطی گردانم این بوم سیاه
شعروشورِ قصه را برپاکنم
**===**
یک گام مانده
صعودکنم برقله ی افکارم
که سائیده
زیرنعلین فریادم !!
کاش بارانی نبودصخره های نگاهم
تا آرام گیرد
دلشوره های خش برداشته دردم
s@rv
http://shereno.com/5531/32178/288278.html
درود استاد لقمانی دوست عزیز و فرهیخته
خوشحالم بعد از مدت ها مهمون ناخونده ی کوچه باغ اندیشه شما شدم. خواندم و پسندیدم موفق باشید.
مهدی کرمی
چقدر سبزه ها
زیر پای رهگذران درد بکشند
حال خراب دیوار را از نو می چینم
خوبم ...
اما نمی دانم چرا بوی گند تنم را
در مرده شور خانه می شورند
آبروی آب را ریخته اند
و روی میز
شاخه ی گل سرخ ...
لابه لای شکسته های آب
جان می کند
"فرهود شامحمدی"
.............................................
درود. به روزم[گل]
سلام
زیبا می سرائید
قلمتان سبز
همیشه خوش باشید
باران
فردا می بارد
می نویسم
دل واپسی باران را
دل واپسم
نبارد ...
سلام و درود بر استاد عزیزم ...
زیبا همیشه قلم میزنید ..
قلمتان سبز
انشالله پایدار باشید و سلامت..
استاد ای کاش شماره ای ازتون داتم تا مستقیما باهاتون هم کلام میشدم و از هم کلامی با شما فیضی می بردم
درود برشما استاد عزیز
خیلی وقته دیگه سری به کلبه ما نمیزنید
بایک استکان شعرقندپهلو درخدمتیم
خسته هستم ای خدا
بغض هایم از شدت اندوه
به یکباره شکست
واز بارش اشکهایم
سیلاب به راه
وچون مو ج غرنده
ویران نمود هستی را
دراین مسیر به هر جا تکیه دادم
تو بسان طوفانی اورا در هم شکستی
و فر و پاشیدند
یاران
دانه دانه
مانند شاخه های درختی که هیزم شکن آنان را برای گرمای خود خاکستر نمودبر زمین فرو
من تا کجا می توانم این مسیر را بدون یارانم طی کنم
با عرض سلام وادب خدمت استاد گرامی جناب آقای لقمانی.امیدوارم همیشه در صحت وعافیت باشید.
سلامتی شما را از خداوند منان خواهانم.
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
جمال صورت و معنی ز امن صحت توست
که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد
در این چمن چو درآید خزان به یغمایی
رهش به سرو سهی قامت بلند مباد
در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد
مجال طعنه بدبین و بدپسند مباد
هر آن که روی چو ماهت به چشم بد بیند
بر آتش تو بجز جان او سپند مباد
شفا ز گفته شکرفشان حافظ جوی
که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد!