سروناز

اشعارکریم لقمانی

سروناز

اشعارکریم لقمانی

شعر زشت اکبیرمن

ثبت شده درتاریخ شنبه 28 مرداد1391به شماره سریال191785 درسایت شعر نو

سایتهای : آوای دل –شعرتک – شعریک – شعرناب - فیس بوک

گاه گیجم در میان واژه های سست

این کلافِ خسته وُبرفک زده

فرتوت وُ سمج

چون سبویِ سنگ خورده برکمر

چکه چکه میچکد ازگوشه اش

لیک ، زیرانبارِ تبسم های تلخ

قدعلم کرده چوسرو

همچنان بلعیده این اندیشه ام

زمزمه کردم دوباره باشعورکوروبی هرمان خود

مانده ام درپیچ این سمفونی نالان خویش

چرت وپرت های نشسته برقلم

درمیان دستهایِ چاک خورده ازوَرَم

بی هجا وقافیه ، طاعون زده

بردلِ این پاره پوره دفترم

سطرسطرزاری کندبابغضِ کال

غافل ازآنکه پلاسیده دگرچشمم زغم

لیک بازهم ازپس این پنجره

گرچه بی معنا شده امیال ووهم

بی قواره نقش می بندد دوباره تلخی احساس من

بی بها عریان شده این خاطرم

شعرزشت اکبیرمن

بازبی رونق نشسته برقلم

بی محابات میزند خیمه میان بوم من

s@rv

http://shereno.com/5531/22294/191785.html