ثبت شده در تاریخ دوشنبه 31 خرداد 1389 به شماره سریال 72399 در سایت شعرنو
همچون گلی شدم که نشکفته خارمیشود
پروانه تا گل بدیدزغصه بیقرارمیشود
مویم سپیدشدونامم دراینجا فسانه شد
وردزبان نامحرمان کوچه وبازارمیشود
درصومعه همه وصله ناجورمن زدند
درمیکده نشستندتهمت مخمورمن زدند
برمن چومیرسندخنده مستانه سردهند
شلاق بی کسی برتن رنجورمن زدن
ازناله ها ی تواین دل من پاره پاره شد
خنده زلب گریخت گریه مراراه چاره شد
من همنشین خسته ای درخاک واین گِلم
سروی تهی زشاخ ُبرگ که دگرآواره شد
دیگرنریز اشک که چشمان تو تر شود
این است روزگار من که فردا بتر شود
بس کن دگر گریه مستانه سرمکن
طاقت نباشدوحال من ازاین هم بتر شود
s@rv
درود لقمانی عزیز برای من که باز میشه مشگلی ندارم.لینک خانم فرزانه شیدا در وبلاگ من هست ولی برات همینجا نوشتم ..///
http://mana.findtalk.net/montada-f6/
آقا کریم
گویا دلبستگی با فراق یا گرفتاریو روز مرگی ها
خطی موازی ساخته اند
کم پیدا شدی عزیز؟
اگرچه نمی بینمت ولی
دل در گرو دست داده ام
شاد و سلامت باشی عزیز
سلام دوست عزیز
ممنونم ازاینکه به مهمونی دل نوشته های من توی وب بلاگم اومدید دوست عزیزم یه حسی درپس اشعارتون هست که باعث میشه یه سر بیام به مهمونی کوچه باغ اشعارت وبازهم ممنوم که افتخارمیدین وتوی سایت شعرنو ازشعرام بازدید می کنید
بازهم خواهم آمد
سلام بر استاد عشق
جناب لقمانی عزیز طبق معمول شعری زیبا و در خور توجه از
شما استاد گرانقدر خواندم و لذت بردم .
میلاد با سعادت امام علی (ع) و روز پدر را پیشاپیش به شما
برادر بزرگوارم تبریک عرض می نمایم.
ژرف اندیش مانید و سرشار از حس ناب عشق
سلام
هر که در عشق علی گم می شود
مثل گل محبوب مردم می شود
تا علی گفتم زبان آتش گرفت
پیش چشمم آسمان آتش گرفت
...
آسمان رقصید و بارانی شدیم
موج زد در یا و طوفانی شدیم
بغض چندین ساله ی ما باز شد
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
یا علی گفتیم و دریا خنده کرد
عشق مارا باز هم شرمنده کرد
روز میلاد و روز پدر بر شما مبارک
سلام استاد عزیز
حزنی در شعرتون پیدا شده
دست فلک دید مرا از من گرفته
پس انتظار دیدن فردا ندارم
چون ساحل خشکم کنار آب دریا
اشکی برایساحل دلها ندارم
منو این دو بیت دیوونه کرد
نمیدونم چی بگم
دل منم خیلی گرفته
کلا از دنیا
از آدمای رنگارنگ
شاد باشید