خیالی نیست پرواز دگر دارم
برای دیدنت عشقی به سردارم
نمیدانم که این ره تا کجاباشد
دلی بیتاب برای دیدنت دارم
گناهم چیست هم رازتوگشتم من
برای عشق تو صدها سخن دارم
اگر طالع بودکارم به دنبال تو میگردم
به هرجا شدروم تاجان به تن دارم
همیشه موسم گل پیش من بودی
فغان ازدوریت دراین جهان دارم
گرفتارتو ام با عشق واحساسم
نمیدانی که من شور دگر دارم
زهجر تو دراین وادی گرفتارم
قفس را باز کن تا من نفس دارم
s@rv
سلام دوست عزیز .اولا که وبلاگت زیباست . وشعرات همه یک نوع احساس درش موج می زند. دستتون درد نکند
سلام بازم
کشته مرده دوبیت اول شعرتم
معرکه اس
سلام اخوی
کریم خان اگر میشه ادرس وبلاگ من رو به این ادرس اصلاح کن
مطالبی که در وبلاگ میزاری بسیار زیبا و با احساس است موفق و موید باشی
قربانت سروش- کلبه وصال
http://soroosh-vesal.blogsky.com